نتایج جستجوی عبارت «عبدالحسین بناکار دبیرستان شهید بهشتی مدرسه بختگان مدرسه شهید مصطفی خمینی شلمچه ۱۳۶۱/۶/۲۰ ۱۳۶۷/۳/۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
خاطراتی از غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر»
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
غیرت و مردانگی مردان و زنان این دیار در طول 8 سال دفاع مقدس، موجب شد کشور ما بر بلندای افتخار و عزت تکیه دهد. در این میان کمک‌های داوطلبانه‌ی مردمی که در پشت جبهه‌ها، یاری‌رسان رزمندگان اسلام بودند نباید از چشمان تیزبین تاریخ‌نویسان دور بماند. یکی از کسانی که در نی ریز به نماد جمع‌آوری کمک های مردمی و تدارکات جبهه معروف است غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر» می باشد. وی از بازنشسته جهاد کشاورزی می باشد. در زیر...
شهدای کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
راهیان کربلا یاد شما و جان ما هست با خون شما روشن چراغ انقلاب می دهد عالم به افکار شما اینک جواب راهیان کربلا یاد شما و جان ما این شما بودید تا رخشنده شد اسلام ما سرخی خون شما رخشان نموده نام ما راهیان کربلا یاد شما و جان ما بین دو فیض آبادی جانانه را با افتخار در ره اهداف قرآن خونشان همچون بهار راهیان کربلا یاد شما و جان ما داده مختاری به ما درس...
بهداری رزمی در عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای دکتر حمید‌رضا جمشیدی در مورد نحوه درمان مجروحین این عملیات می‌گوید‌: چند ماه قبل از عملیات، یک باب بیمارستان محکم با سقف بتونی - با 5/2 متر قطر بتون- در منطقه ساخته شد‌. بطوری که بمبها وراکتهای 500 کیلویی و یک تنی دشمن هم نتوانست به آن آسیبی وارد کند‌. این بیمارستان حدود 20-15 کیلومتر با اروند فاصله داشت‌. تلاش کارکنان این بیمارستان جان بسیاری از مجروحان عملیات والفجر را نجات داد. عملیات حدود 80 روز طول کشید‌....
همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
محل استقرار گردان مدتها در پادگان امام خمینی‌(ره) واقع در جاده اهواز اندیمشک بود. آقایان قاسم ملایی و علیرضا نامور در تدارکات گردان مشغول خدمت بودند. وقتی بچه‌ها برای گرفتن مایحتاجی مانند شلوار‌، شامپو‌، زیر پیراهن و‌... مراجعه می‌کردند‌. آقای نامور می گفت: فعلا" نداریم . بعضی وقتها که مراجعه کننده ، ناراحت می شد، می‌گفت: به کربلائی قاسم مراجعه کن و بگو همان (مثلا" زیر پیراهنی) که برای خودمان نگه داشته‌ایم را بده. این مسأله‌ای شایع در...
زندگینامه آزاده و جانباز عباس میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
عباس میرشکاری فرزند یدالله، در سال 1347 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان هجرت‌ با موفقیت گذراند. پس از پایان دوره ابتدایی بعلت مشغله کاری و مشکلات زندگی ترک تحصیل کرد و به پدر خود در امر کشاورزی کمک می‌نمود. وی برای تأمین معیشت زندگی، بسیاری از روزها نیز به کارگری می‌پرداخت. در هجدهم تیرماه سال 1366 جهت انجام خدمت مقدس سربازی به جبهه اعزام شد. پس از گذشت...
به یاد شهیدان سرخ روی شهرستان نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
شهیدان سرخ روی و سرفراز رسیدند بر لقاءالله و اکنون بــرای فـتـح و پـیـروزی اســــلام‌ وضو بگرفته ازخون در نمازند به خلوتگاه در راز و نیازند دعـا گـویند و در سـوز وگــدازند ((( بدنها قطعه قطعه پاره پاره یکی قامت چوسرو ایستاده یکی دستش بــدامـان وصـال است جوار رحمت حق آرمیده یکی از تیر دشمن پافتاده یکی مــحو جما ل ذوالجلال است ((( همه گلگون کفن خونین پرو بال همه لب تشنه درخون گشته غلطان اگر جسم حسین روی زمین بــــود همه...
یادی از عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در فتح المبین رمز یا زهرا بود سنگرنشینان خدا ازجان گذشتند بود این سخن ذکر همه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه رزمندگان را یاوری کن بود این سخن ذکر همه یا فاطمه یا فاطمه از دست دژخیمان فرات آزاد گشته یارب عنایت کن به ما فتح نهایی یارب به ما از لطف پیروزی عطا کن سنگر نشینان خدا از جان گذشتند از جان و دل ما عاشق وصل حسینیم ما از ره کرب وبلاتا قدس یکسر رزم...
به یاد جمعی از شهیدان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بیاد لاله های سرخ پرپر کنم یاد از شهیدان برومند بیاد تشنگان وادی عشق نمایم یاد ازجمشید و بهرام کنم من یاد از بهرام و جمشید بیاد سالکان راه قرآن بیاد نازنین اجساد یاران حمید مستفیضی در کجا رفت ولی با نا امیدی رفت از دست مجید مستفیضی نوجوان بود غلام شاه بی لشکر حسین بود حسن آن نوجوان مه جبین کو بشدکیخایی اندر راه قرآن رخ پاک حسن گردید گلگون زخون بسته حنا بردست وپایش چو داوود...
به یاد شهیدان حسین علیخانی و نعمت الله منعمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
از علیخانی چه گویم آن حسین نازنین لاله‌ها روید زخون ‌پاک اوانـــدر زمین قطره‌های‌خون‌او‌کرده زمـین‌را شرمگین داده‌در راه خــدا جان‌و‌تن‌و‌ روح و وجود برشما ای یاوران پاک روح‌الله درود شمع‌رخشان‌لاله حمرای‌ماای‌منعمی نیست‌از فقدان‌توای‌سرو ر‌عـنایم غـمی نیست لوح‌پاک‌دل‌ازیــادتوغافل‌دمی ‌از جوانان می‌رسدبرجان ‌پاکت‌این سرود برشما ای یاوران پاک روح‌الله دورد خامه‌خونین‌شدمعانی‌ازشقایقهای‌توچشم دل مبهوت‌ ماند از حقایقهای تو گـــــوهر معنی بریزد از دقـایقهای تو خون پاک لاله‌ها بر قـدرت قرآن شهود برشما ای یاوران پاک روح‌الله درود یادتان ای رهروان و یاوران مــصطفی جایتان خالیست اما نامتان...
بمناسبت چهلمین روز شهادت ذبیح اله حقیقی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ذبیح الله ما سوی منا شد ذبیح الله حقیقی جان فداکرد چهل روز است رفته از بر ما چهل روز است آن سرو دلارا چهل روز است آن سرباز اسلام چهل روز است مادر در فغان است چهل روز است زیر خاک خفته ولی بنشسته اینک با شهیدان حقیقی بود سرباز حسینی ذبیح الله حقیقی کشته گردید بریده دل زخویشان و کسانش دل خواهر همی سوزد برایش توکــل این مصیبت مختــصر کــرد بقربانگاه کردستان فدا شد بخون خویش...